اگر به تغییر به گونه ای نگاه میکنید که زندگی شما را دگرگون میکند سعی کنید فقط یک تغییر کوچک انتخاب کنید که سریعا به آن دست پیدا میکنید. به این صورت شما سردرگم نخواهید شد و خودتان را در تله شکست قرار نخواهید داد زیرا فقط یک تغییر عملی را در نظر گرفته اید. مثلا اگر قصد آن را دارید که وزن خود را کاهش دهید فقط سعی کنید از غذاهای فست فود کمتر استفاده کنید و یا بعضی مواد غذایی مضر را کمتر مصرف کنید.
۲. برای افزایش مهارت های فردی، عادات جدید ایجاد کنید
طبق تحقیقاتی که در مرکز PsychCentral انجام شده است پژوهشگران متوجه شدند به طور میانگین برای ایجاد یک عادت جدید ۶۶ روز تداوم نیاز است و البته بعضی عادات کوچکتر مانند یادداشت کردن لیست کارهای روزانه دو هفته زمان میبرد. پس اگر میخواهید در زندگی خود تغییر بلندمدت و دائمی ایجاد کنید از همین امروز با یک تغییر کوچک شروع کنید و برای دوماه آن را ادامه دهید.
در راستای افزایش مهارت های فردی، حتی با سختی که در راه با آن مواجه هستید بعد از مدتی شما به آن موضوع عادت خواهید کرد و فرد جدیدی با عادات جدیدی خواهید بود. اگر شما یک عادت جدید را بوجود بیاورید. احتمالا عادات دیگر را براحتی ایجاد خواهید کرد.
۳. برنامه خود را مجددا بررسی کنید
مثلا اگر میخواهید کاهش وزن پیدا کنید و برای مدتی هست که دیگر غذاهای پرکالری و فست فود نمی خورید حالا وقت آن رسیده که عادت جدیدی را به برنامه خود اضافه کنید، مثلا خواب به میزان کافی و سحرخیز بودن. به تدریج اهداف بزرگتری را برای خود در نظر بگیرید.
اغلب مردم تمایلی به گوش دادن به حرفهای دیگران ندارند. درواقع این افراد هیچ علاقهای به شنیدن حرفهای دیگران ندارند و دوست دارند جمعی که در آن حضور دارند، با حرفهایشان هدایت کنند. درصورتیکه این رفتار هیچ تأثیر مثبتی روی دیگران نمیگذارد. برای افزایش مهارتهای اجتماعی با دقت به حرفهای دیگران گوش دهید و با پرسیدن سؤالهای مرتبط، علاقهی خود را به صحبتهای طرف مقابل نشان دهید.
۲- به داستانهای دیگران علاقه نشان دهید
همهی ما کمی حس خودخواهی داریم و افرادی را که به داستانهایمان علاقه نشان میدهند بیشتر از سایرین دوست داریم. افرادی که به شنیدن صحبتهای دیگران علاقه نشان میدهند معمولا جذابتر هستند. بنابراین سعی کنید از صحبتهای طرف مقابل نکات جدیدی یاد بگیرید.
۳- مشخص کنید که در چه جمعهایی راحتتر هستید
برخی افراد صحبت کردن با یک شخص را به صحبت کردن با عدهی زیاد ترجیح میدهند. شما جزو کدام دسته هستید؟ مشخص کردن این موضوع کمک میکند محیط بهتری برای درخشش مهارتهای اجتماعی خود بسازید. بسیاری از افراد مکالمه با یک نفر را به مکالمات گروهی ترجیح میدهند. این افراد دوست دارند ارتباط عمیقتری با دیگران برقرار کنند و از این طریق تأثیر بهتری روی مخاطب خود بگذارند. به احساسات درونی خود مراجعه کنید و ببینید با کدام حالت راحتتر هستید. کدام نوع از ارتباطات کمک میکند با دیگران دوست شوید و مکالمهی بهیادماندنیتری ارائه دهید؟
۴- منفی بافی و صحبتهای طعنهآمیز را کنار بگذارید
سعی کنید نگرش منفی را کنار بگذارید و در مورد هر موضوعی شکایت نکنید. چنین رفتارهایی بهشدت زننده هستند. همهی ما در زندگی درگیر ترس و استرس هستیم و به همین دلیل، تلاش میکنیم حداقل در مکالمات روزمره از این موضوعات فاصله بگیریم؛ درنتیجه همصحبتی با افراد مهربان، شوخ و سرزنده را به افراد ناامید و منفیباف ترجیح میدهیم. منتقل کردن افکار منفی به دیگران مانند فروختن یخ به اسکیموها است و مطمئنا هیچ خریداری برای آن پیدا نمیشود.
۵- نام دیگران را به خاطر بسپارید
شاید شما هم با افرادی برخورد کرده باشید که میگویند حافظهی ضعیفی دارند و نمیتوانند نام دیگران را به خاطر بسپارند. درصورتیکه اگر به همین افراد گفته شود بابت به یادآوردن نام دیگران به آنها هزار دلار پرداخت میشود، حافظهشان تقویت خواهد شد. بنابراین ایراد از عملکرد مغز نیست و همه چیز به انگیزه بستگی دارد. اگر فردی واقعا بخواهد نامی را به یاد بیاورد بدون شک این کار را انجام خواهد داد. پس زمانی که میخواهید با دیگری ارتباط برقرار کنید، نامش را بپرسید. اگر اولین بار متوجه نشدید، از او بخواهید دوباره آن را تکرار کند. اگر باز هم فراموش کردید، نام او را از افراد حاضر در جمع بپرسید. سپس شخص مورد نظر را با نامش صدا کنید. مردم عاشق این کار هستند.
۶- داستانهای دیگران را به یاد بسپارید
هدف از گوش دادن به صحبتهای دیگران این است که حرفهای آنها را به خاطر بسپارید. با دقت به حرفهایی که میزنند گوش بدهید و در مکالمات بعدی خود از این اطلاعات استفاده کنید. بهعنوان مثال دانستن نام اعضای خانواده، نام حیوان خانگی، سرگرمیها و جزئیات کار دیگران کمک میکند در آینده مکالمهی عمیقتری با آنها داشته باشید. این روزها اغلب افراد توجهی به حرفهای دیگران ندارند و به دنبال این هستند که هر چه زودتر نوبتشان شود تا خودشان شروع به صحبت کنند. بنابراین زمانی که شخصی ببیند اطلاعاتی را که در مکالمات قبلی به شما داده است به یاد دارید، بسیار خوشحال خواهد شد.
۷- در صحبت کردن زیادهروی نکنید
مکالمات مانند خیابان دوطرفه هستند و نیازی نیست در مورد هر موضوعی اظهار نظر کنید یا بخواهید داستانی را تعریف کنید. میتوانید مکالمه را با مطرح کردن یک پرسش جدید یا تکان دادن سر پیش ببرید. افرادی که زیاد صحبت میکنند هیچ جذابیتی برای دیگران ندارند و معمولا کسی دوست ندارد با آنها همکلام شود.
۸- ارتباط خود را حفظ کنید
شبکهسازی به معنای نزدیک شدن به دیگران و شروع یک مکالمهی جدید نیست؛ این تازه آغاز ماجرا است. قدرت واقعی شبکهسازی در حفظ کردن ارتباطات است. ارتباط مانند دوی ماراتن است و باید با سرعت یکنواختی پیش برود؛ نه اینکه مانند دوی سرعت زود تمام شود. سعی کنید ارتباط خود را با طرف مقابل حفظ کنید؛ بهعنوان مثال اگر طرف مقابل از شما خواسته است مقاله، وبینار یا پادکستی برایش ارسال کنید، این کار را حتما انجام دهید. این یعنی شما فرد قابل اطمینانی هستید و به طرف مقابل خود اهمیت میدهید. اغلب افراد فراموش میکنند چیزی که از آنها خواسته میشود، در موعد مقرر ارسال کنند؛ به همین دلیل افرادی که فراموش نمیکنند، تأثیر فوقالعاده خوبی روی طرف مقابل خود خواهند گذاشت.
۹- مکالمه را بهموقع قطع کنید
هیچ شخصی دوست ندارد ساعتها پای صحبت شخصی که بهتازگی ملاقات کرده است بنشیند. هرقدر مکالمات کوتاهتر باشند کیفیت بالاتری خواهند داشت.
۱۰- احساسات خود را بیان کنید
بیان کردن احساسات یکی از اصلیترین مواردی است که کیفیت مکالمات را افزایش میدهد. به دیگران احترام بگذارید، آنها را تحسین کنید، جنبههای مثبت کارشان را پیدا کنید و از آنها تعریف کنید، آنها را ببخشید و قضاوتشان نکنید، سعی کنید احساسات واقعی خود را بروز دهید و تا جای ممکن به آنها کمک کنید.
احساسات و هیجانات بخش مهمی از زندگی و رفتارهای ما را تشکیل می دهند. احساس و هیجان رابطه تنگاتنگی باهم داشته و گاهی معادل همدیگر به کار می روند. به طور کلی ، با توجه به اهمیت و قدرت هیجانات و احساسات ، نحوه کنار آمدن با شیوه های کنترل و مدیریت احساسات و هیجانات از اهمیت خاصی برخوردار است . به طوری که امروزه اصطلاح هوش هیجانی در کنار استعداد تحصیلی و هوش مطرح می شود.
هوش هیجانی توانایی است که به ما کمک می کند تا بتوانیم انگیزه های خود را حفظ کرده و در مقابل ناملایمات پایداری کنیم و تکانش ها و حالات هیجانی شدید خود را کنترل و تنظیم کنیم و به موقعیت ها و ناملایمات پاسخ منطقی بدهیم. برای چنین کاری ابتدا باید احساسات خود را بخوبی شناخته ، به احساسات و حالات هیجانی خوب ، برچسب مناسب بزنیم. مثلا من در حال حاضر عصبانی هستم. در مرحله بعدی احساسات و هیجانات خود را تنظیم یا کنترل کنیم. یعنی سعی در حفظ آرامش خود کنیم.
-تفکر انتقادی
تفکر انتقادی یا نقادانه تفکری است که در جستجوی شواهد، دلایل و مدارک برای یک قضاوت و نتیجه گیری است. این نوع تفکر به ما کمک می کند مسائل را از زوایای مختلف دریابیم و راه حل های مختلف مساله و پیامدهای آن را ارزیابی کنیم و بلافاصله راه حل های تازه ای برای مشکلاتمان پیدا کنیم . با استفاده از این مهارت تصمیم گیری های ما مناسب تر و مسائل را به طور عملی تر حل می کنیم و معلمان برای پرورش خلاقت در کودکان باید به نحوه شکل گیری اندیشه خلاق در آنان توجه کنند.
-مهارت تصمیم گیری
این مهارت به ما کمک می کند به نحو موثرتری با مسائل زندگی برخورد کنیم. عوامل مختلفی در تصمیم گیری های موثر دخیل هستند. آگاهی از اطلاعات تصمیم، از عواملی است که باید در روند تصمیم گیری به آن توجه کنیم. اگرچه همه ما تصمیم می گیریم، ولی همیشه تصمیم های هوشمندانه نمی گیریم.
برخی از این تصمیم گیری های غلط به پیامدهای ناخوشایند منجر می شود. مهارت های تصمیم گیری به ما کمک می کنند به طور صحیح در مورد اعمالمان تصمیم بگیریم و جوانب مختلف انتخاب ها و پیامدهای مثبت و منفی هر یک از آنها را در نظر داشته باشیم. تصمیم گیری مناسب و واقع بینانه موجب بالا رفتن سطح سلامت روانی می شود.
-نتیجه گیری
همه ما در زندگی با موقعیت هایی روبه رو می شویم که اگر بدرستی عمل نکنیم ، سلامت روانی خودمان و دیگران به خطر می افتد. این موقعیت ها مختلفند. برای مثال ، چگونه با دوستان و اطرافیان خود ارتباط برقرار کنیم ؟ چگونه مسئولیت های جدید را بپذیریم ؟ چگونه تصمیم بگیریم ؟ چگونه مشکلاتمان را حل کنیم ؟ چگونه با ترس و اضطراب، ناکامی ، افسردگی و فشارهای روانی مقابله کنیم؟ و... رفتار کردن در این موقعیت ها نیاز به یادگیری دارد. یعنی باید چگونه عمل کردن را تمرین کرد، یاد گرفت و آن را در زندگی به کار برد.
سازمان بهداشت جهانی مهارت های فردی را با عناوین ده گانه زیر مشخص کرده است. رمز برخورداری از این مهارت ها، دانستن، تمرین و به کارگیری هر چه بیشتر در زندگی روزمره است.
۱) خود آگاهی
مهارت خودآگاهی، توانایی شناخت از نقاط ضعف و قوت خواسته ها، نیازها، رغبت ها و تصویر واقع بینانه از خود است تا حقوق فردی، اجتماعی و مسئولیت های خود را بهتر بشناسیم. با کسب این مهارت به این سؤال اساسی که «من کیستم؟» پاسخ می گوییم.
۲) همدلی
همدلی یعنی اینکه فرد بتواند زندگی دیگران را حتی زمانی که در آن شرایط قرار ندارد درک کند. همدلی به فرد کمک می کند تا بتواند انسان های دیگر را حتی وقتی با آنها متفاوت است بپذیرد و به آنها احترام بگذارد. همدلی روابط اجتماعی را بهبود می بخشد و به ایجاد رفتارهای حمایت کننده و پذیرنده، نسبت به انسان های دیگر منجر می شود. این مهارت موجب می شود تا به دیگران توجه کرده و آنها را دوست داشته باشیم و خود نیز مورد توجه و دوست داشتن دیگران قرار بگیریم و با ایجاد روابط اجتماعی بهتر به هم نزدیکتر شویم.
۳) ارتباط مؤثر
کسب این مهارت به ما می آموزد برای درک موقعیت دیگران چگونه به سخنان آنان فعالانه گوش دهیم و چگونه دیگران را از احساس و نیازهای خود آگاه کنیم تا ضمن به دست آوردن خواسته های خود طرف مقابل نیز احساس رضایت کند.
۴) روابط بین فردی
مهارتی است که موجب می شود ضمن تقویت روحیه مشارکت، روابط بین فردی مثبت و مؤثر فرد با انسان های دیگر ایجاد شود. یکی از این موارد، توانایی ایجاد روابط دوستانه است که در سلامت روانی و اجتماعی، روابط گرم خانوادگی، به عنوان یک منبع مهم روابط اجتماعی سالم نقش بسیار مهمی دارد.
۵) تصمیم گیری
مهارت تصمیم گیری به ما کمک می کند تا با اطلاعات و آگاهی کافی با توجه به اهداف واقع بینانه خود، از بین راه حل های مختلف بهترین راه حل را انتخاب کرده و به کار بگیریم و پذیرای پیامدهای آن نیز باشیم.
این توانایی به فرد کمک می کند تا به نحو مؤثرتری در مورد مسائل تصمیم گیری کند. اگر کودکان و نوجوانان بتوانند فعالانه در مورد اعمالشان تصمیم گیری کنند، جوانب مختلف انتخاب را بررسی کرده و پیامد هر انتخاب را ارزیابی کنند، مسلما در سطوح بالاتر بهداشت روانی قرار خواهند گرفت.
۶) توانایی حل مسئله
مهارت حل مسئله این توانایی را به ما می دهد که با توجه به تجارب عملی و توانمندی های ذهنی خود بتوانیم در جهت حل مسئله یا مشکل قدم برداشته و به نتیجه مطلوب دست یابیم. این توانایی همچنین فرد را قادر می سازد تا به طور مؤثرتری مسائل زندگی را حل کند. مسائل مهم زندگی چنانچه حل نشده باقی بمانند، استرس روانی ایجاد می کنند که به فشار جسمی منجر می شود.
۷) تفکر خلاق
فکر کردن مهارتی است که از کودکی می آموزیم. مهارت تفکر خلاق، قدرت کشف و تولید اندیشه جدید را برای ما فراهم می آورد. مهارت تفکر خلاق به ما کمک می کند در مواجهه با حوادث ناگوار چگونه احساسات منفی خود را به احساسات مثبت تبدیل کنیم. تفکر خلاق نوع دیگر دیدن است. در این تفکر هیچگاه مشکل یک عامل مزاحم به حساب نمی آید بلکه یک فرصت برای کشف راه حل های نو و بدیع تلقی می شودکه تاکنون کسی به آن توجه نکرده است.
۸) تفکر انتقادی
تفکر نقادانه نوعی دیگر از تفکر است. کسب این مهارت به ما می آموزد تا هر چیزی را به سادگی قبول یا رد کنیم، ابتدا در مورد آن موضوع سؤال و استدلال کنیم، سپس بپذیریم یا رد کنیم.
کسانی که از تفکر نقادانه برخوردارند، فریب دیگران را نمی خورند و به راحتی جذب گروه ها و افراد و... نمی شوند، چرا که همواره با سؤال کردن به عاقبت کار می اندیشند.
۹) مقابله با هیجان های ناخوشایند
این توانایی فرد را قادر می سازد تا هیجان ها را در خود و دیگران تشخیص دهد، نحوه تأثیر هیجان ها بر رفتار را بداند و بتواند واکنش مناسبی به هیجان های مختلف نشان دهد. اگر با حالات هیجانی، مثل غم و خشم یا اضطراب درست برخورد نشود این هیجان تأثیر منفی ای بر سلامت جسمی و روانی خواهد گذاشت و برای سلامت، پیامدهای منفی به دنبال خواهد داشت.
۱۰) توانایی مقابله با استرس
این توانایی شامل شناخت استرس های مختلف زندگی و تأثیر آنها بر فرد است. شناسایی منابع استرس و نحوه تأثیر آن بر انسان، فرد را قادر می سازد تا با اعمال و موضع گیری های خود فشار و استرس را کاهش دهد.
مهارت های فردی شامل کارهایی می شود که ما می توانیم از پس انجام آن ها بر بیاییم و جز نقاط قوت، توانایی و ویژگی های ما محسوب می شود. این مقاله به شما کمک خواهد کرد تا تعریف درست آن را بدانید و از از ویژگی ها و نقاط قوت خود به خوبی استفاده کنید.
مهارت های ملایم و سخت
قبل از این که بخواهیم پاسخ دهیم مهارت فردی چیست، باید تعریف مهارت را به طور کلی توضیح دهیم. مهارت توانایی انجام کارهای خاص است. مهارت ها به طور معمول از طریق آموزش ها و تجربیات مستقیم به دست می آیند و ملزم به تلاش مستمر هستند. بنابراین مهارت های فردی را می توان نقاط قوتی که هر شخص داراست، نامید. اما چگونه می توانیم بفهمیم که آن ها چیست؟
به طور کلی مهارت های فردی را می توان به دو دسته تقسیم کرد. مهارت های سخت و نرم. مهارت های ملایم بیشتر عمومی هستند. ویژگی های نامحسوسی که برای تعامل با دیگران استفاده می کنیم. آن ها می توانند به نوع نگرش، شخصیت، احساسات، عادت ها، سبک ارتباطات ما و رفتار های اجتماعیمان مربوط شوند.
در مقابل مهارت های سخت بیشتر خاص و مشخص هستند که معمولا با کار و شغل و وظایف ما ارتباط دارند. این توانایی ها اکثرا توسط آموزش و پرورش، مراکز آموزشی و یا در محل کار آموزش داده می شود. مهارت های سخت می تواند شامل سواد کامپیوتر، ویرایش، توانایی اداره یک پروژه و یا یک زبان خارجی باشد. این دسته از مهارت ها هستند که ما را به یک کارآفرین تبدیل می کنند و این اجازه را به ما می دهند تا موقعیت های شغلی برای خود دست و پا کنیم. مهارت های ملایم و سخت مکمل یک دیگر هستند و در کل توانایی های ما را نشان می دهند.
مجموعه توانمندیهایی است که موجب موفقیت در زندگی اجتماعی فرد میشود. هر فرد برای زندگی موفق در یک جامعه، علاوه بر مهارتهای فردی به مهارتهای دیگری نیاز دارد که از آن به نام مهارتهای اجتماعی یاد میکنند. مهارتهای اجتماعی، مجموعه رفتارهای اکتسابی است که از طریق مشاهده، مدل سازی، تمرین و بازخورد آموخته میشود و دارای ویژگیهای زیر است و رفتارهای کلامیو غیرکلامیرا دربر میگیرند و پاسخهای مناسب و مؤثر را در بردارند، بیش تر جنبه ی تعاملی داشته، تقویت اجتماعی را به حداکثر میرسانند و بر اساس ویژگیها و محیطی که فرد در آن واقع شده است، توسعه مییابند و از طریق آموزش رشد میکنند.
تعامل اجتماعی یا توانمندیهای اجتماعی یعنی تعامل در جامعه، شناخت روحیه و احساسات درونی خود و دیگران و برخورد صحیح و متناسب با آنها. رشد انسان مخصوصاً در سالهای اولیه ی زندگی بدون برخوردهای اجتماعی غیر ممکن یا بسیار ضعیف است، برخورد با مسائل احساسی، تجربه و تجزیه و تحلیل این احساسات و عواطف مثل بیان یک خواسته، قبول کردن، راندن و طرد کردن، خندیدن، لمس کردن، عشق، دوستی، دعوا، آشتی، تفاهم، ماتم، سعادت مشترک و احساس امنیت از مقدمات ضروری برای فراگیری در زندگی عاطفی و اجتماعی هستند. اگر این تجارب تکامل نیابند نه تنها تواناییهای مشخص در ایجاد رابطه در رفتارهای اجتماعی را دچار خدشه میکنند بلکه موجب عقب ماندگی ذهنی و جسمیمیشوند. غفلتهای اجتماعی اگر به مدت طولانی ادامه داشته باشند ضایعات جبران ناپذیری را به دنبال خواهند داشت.
اشخاصی که دارای توانمندیهای اجتماعی هستند میتوانند با احساسات و عواطف خود و دیگران به خوبی برخورد کنند و به همین دلیل توانمندیهای اجتماعی به دو بخش تقسیم میشوند:
۱ تواناییهای برخورد با خود (دنیای احساسات خویشتن)
شامل: – ایجاد و حفظ یک تصویر مثبت از خود – اعتماد به نفس – داشتن روح ابتکار و اشتیاق – توانایی ایجاد مشغولیات برای خود – برخورد سازنده با ترسها و شکستها
۲ توانایی برخورد با دیگران – توانایی نفوذ در دیگران – توانایی حل درگیریها با روشهای سازنده – توانایی ایجاد و حفظ رابطه با دیگران – توانایی فعالیت در گروه: همکاری و هماهنگی با دیگران در تعیین اهداف و شیوههای انجام کار و اعمال تغییرات – توانایی قانع کردن دیگران – مشارکت در امور اجتماعی – مهارتهای زندگی این مهارتها شامل ۴ بخش است: ۱ مهارتهای خودیاری ۲ مهارتهای سازگاری ۳ مهارتهای دوست یابی ۴ مهارتهای ارتباطی
مهارتهای خودیاری عبارتند از: – پوشیدن لباس ( بستن دکمه، باز و بسته کردن زیپ، باز و بسته کردن بند کفش، آویزان کردن لباسها ) – غذا خوردن ( استفاده از قاشق چنگال و کارد ) – نظافت کردن ( حمام و دستشویی رفتن، مسواک زدن، شانه زدن ) – خانه داری ( چیدن سفره، مرتب کردن تخت خواب، جارو کردن، گردگیری، شستن ظروف، بردن زبالهها و … ) مهارتهای سازگاری با دیگران عبارتند از: – به کار بردن واژههای مؤدبانه و گفتن کلمات مناسب در زمان مناسب – پیروی از اصول و قواعد و قوانین ( رعایت قوانین بازی ) – کمک به دیگران در انجام کارهای مفید
مهارتهای دوست یابی عبارتند از: – داشتن ظاهر آراسته – لبخند زدن – پیش قدم شدن در دوستیها، رعایت نوبت در سخن گفتن، دعوت کردن و … – شیوه ی بیان احساسات
مهارتهای ارتباطی با دیگران عبارتند از: – نگاه کردن – یافتن هم صحبت در جمع – گوش دادن، نگاه کردن و توجه به گوینده – پاسخ گفتن و بیان مطالب خود بعد از اتمام صحبت طرف مقابل – رعایت نوبت در صحبت – قطع نکردن صحبت دیگران – توانایی نشان دادن احساسات و رفع آنها ( خشم، حسادت، کینه و … ) – توانایی گفتن نه به دیگران – احترام به قانون – مسؤولیت پذیری – دفاع از خود و حقوق خود – عذرخواهی در صورت بروز اشتباه – همیشه حقیقت گو بودن – با بزرگترها مشورت کردن – عدم تمسخر دیگران به دلیل معایب و ظاهر زشتشان – تشویق و بیان تواناییهای دیگران – ابراز نظر کردن در جمع – اگر از کسی رنجیدی او را ببخش خودت او را آگاه کن – راحت به نادانیهایت اعتراف کن – برای مطرح کردن خود و جلب توجه دیگران دروغ نگو – خجالتی نباش