اگر به تغییر به گونه ای نگاه میکنید که زندگی شما را دگرگون میکند سعی کنید فقط یک تغییر کوچک انتخاب کنید که سریعا به آن دست پیدا میکنید. به این صورت شما سردرگم نخواهید شد و خودتان را در تله شکست قرار نخواهید داد زیرا فقط یک تغییر عملی را در نظر گرفته اید. مثلا اگر قصد آن را دارید که وزن خود را کاهش دهید فقط سعی کنید از غذاهای فست فود کمتر استفاده کنید و یا بعضی مواد غذایی مضر را کمتر مصرف کنید.
۲. برای افزایش مهارت های فردی، عادات جدید ایجاد کنید
طبق تحقیقاتی که در مرکز PsychCentral انجام شده است پژوهشگران متوجه شدند به طور میانگین برای ایجاد یک عادت جدید ۶۶ روز تداوم نیاز است و البته بعضی عادات کوچکتر مانند یادداشت کردن لیست کارهای روزانه دو هفته زمان میبرد. پس اگر میخواهید در زندگی خود تغییر بلندمدت و دائمی ایجاد کنید از همین امروز با یک تغییر کوچک شروع کنید و برای دوماه آن را ادامه دهید.
در راستای افزایش مهارت های فردی، حتی با سختی که در راه با آن مواجه هستید بعد از مدتی شما به آن موضوع عادت خواهید کرد و فرد جدیدی با عادات جدیدی خواهید بود. اگر شما یک عادت جدید را بوجود بیاورید. احتمالا عادات دیگر را براحتی ایجاد خواهید کرد.
۳. برنامه خود را مجددا بررسی کنید
مثلا اگر میخواهید کاهش وزن پیدا کنید و برای مدتی هست که دیگر غذاهای پرکالری و فست فود نمی خورید حالا وقت آن رسیده که عادت جدیدی را به برنامه خود اضافه کنید، مثلا خواب به میزان کافی و سحرخیز بودن. به تدریج اهداف بزرگتری را برای خود در نظر بگیرید.
اغلب مردم تمایلی به گوش دادن به حرفهای دیگران ندارند. درواقع این افراد هیچ علاقهای به شنیدن حرفهای دیگران ندارند و دوست دارند جمعی که در آن حضور دارند، با حرفهایشان هدایت کنند. درصورتیکه این رفتار هیچ تأثیر مثبتی روی دیگران نمیگذارد. برای افزایش مهارتهای اجتماعی با دقت به حرفهای دیگران گوش دهید و با پرسیدن سؤالهای مرتبط، علاقهی خود را به صحبتهای طرف مقابل نشان دهید.
۲- به داستانهای دیگران علاقه نشان دهید
همهی ما کمی حس خودخواهی داریم و افرادی را که به داستانهایمان علاقه نشان میدهند بیشتر از سایرین دوست داریم. افرادی که به شنیدن صحبتهای دیگران علاقه نشان میدهند معمولا جذابتر هستند. بنابراین سعی کنید از صحبتهای طرف مقابل نکات جدیدی یاد بگیرید.
۳- مشخص کنید که در چه جمعهایی راحتتر هستید
برخی افراد صحبت کردن با یک شخص را به صحبت کردن با عدهی زیاد ترجیح میدهند. شما جزو کدام دسته هستید؟ مشخص کردن این موضوع کمک میکند محیط بهتری برای درخشش مهارتهای اجتماعی خود بسازید. بسیاری از افراد مکالمه با یک نفر را به مکالمات گروهی ترجیح میدهند. این افراد دوست دارند ارتباط عمیقتری با دیگران برقرار کنند و از این طریق تأثیر بهتری روی مخاطب خود بگذارند. به احساسات درونی خود مراجعه کنید و ببینید با کدام حالت راحتتر هستید. کدام نوع از ارتباطات کمک میکند با دیگران دوست شوید و مکالمهی بهیادماندنیتری ارائه دهید؟
۴- منفی بافی و صحبتهای طعنهآمیز را کنار بگذارید
سعی کنید نگرش منفی را کنار بگذارید و در مورد هر موضوعی شکایت نکنید. چنین رفتارهایی بهشدت زننده هستند. همهی ما در زندگی درگیر ترس و استرس هستیم و به همین دلیل، تلاش میکنیم حداقل در مکالمات روزمره از این موضوعات فاصله بگیریم؛ درنتیجه همصحبتی با افراد مهربان، شوخ و سرزنده را به افراد ناامید و منفیباف ترجیح میدهیم. منتقل کردن افکار منفی به دیگران مانند فروختن یخ به اسکیموها است و مطمئنا هیچ خریداری برای آن پیدا نمیشود.
۵- نام دیگران را به خاطر بسپارید
شاید شما هم با افرادی برخورد کرده باشید که میگویند حافظهی ضعیفی دارند و نمیتوانند نام دیگران را به خاطر بسپارند. درصورتیکه اگر به همین افراد گفته شود بابت به یادآوردن نام دیگران به آنها هزار دلار پرداخت میشود، حافظهشان تقویت خواهد شد. بنابراین ایراد از عملکرد مغز نیست و همه چیز به انگیزه بستگی دارد. اگر فردی واقعا بخواهد نامی را به یاد بیاورد بدون شک این کار را انجام خواهد داد. پس زمانی که میخواهید با دیگری ارتباط برقرار کنید، نامش را بپرسید. اگر اولین بار متوجه نشدید، از او بخواهید دوباره آن را تکرار کند. اگر باز هم فراموش کردید، نام او را از افراد حاضر در جمع بپرسید. سپس شخص مورد نظر را با نامش صدا کنید. مردم عاشق این کار هستند.
۶- داستانهای دیگران را به یاد بسپارید
هدف از گوش دادن به صحبتهای دیگران این است که حرفهای آنها را به خاطر بسپارید. با دقت به حرفهایی که میزنند گوش بدهید و در مکالمات بعدی خود از این اطلاعات استفاده کنید. بهعنوان مثال دانستن نام اعضای خانواده، نام حیوان خانگی، سرگرمیها و جزئیات کار دیگران کمک میکند در آینده مکالمهی عمیقتری با آنها داشته باشید. این روزها اغلب افراد توجهی به حرفهای دیگران ندارند و به دنبال این هستند که هر چه زودتر نوبتشان شود تا خودشان شروع به صحبت کنند. بنابراین زمانی که شخصی ببیند اطلاعاتی را که در مکالمات قبلی به شما داده است به یاد دارید، بسیار خوشحال خواهد شد.
۷- در صحبت کردن زیادهروی نکنید
مکالمات مانند خیابان دوطرفه هستند و نیازی نیست در مورد هر موضوعی اظهار نظر کنید یا بخواهید داستانی را تعریف کنید. میتوانید مکالمه را با مطرح کردن یک پرسش جدید یا تکان دادن سر پیش ببرید. افرادی که زیاد صحبت میکنند هیچ جذابیتی برای دیگران ندارند و معمولا کسی دوست ندارد با آنها همکلام شود.
۸- ارتباط خود را حفظ کنید
شبکهسازی به معنای نزدیک شدن به دیگران و شروع یک مکالمهی جدید نیست؛ این تازه آغاز ماجرا است. قدرت واقعی شبکهسازی در حفظ کردن ارتباطات است. ارتباط مانند دوی ماراتن است و باید با سرعت یکنواختی پیش برود؛ نه اینکه مانند دوی سرعت زود تمام شود. سعی کنید ارتباط خود را با طرف مقابل حفظ کنید؛ بهعنوان مثال اگر طرف مقابل از شما خواسته است مقاله، وبینار یا پادکستی برایش ارسال کنید، این کار را حتما انجام دهید. این یعنی شما فرد قابل اطمینانی هستید و به طرف مقابل خود اهمیت میدهید. اغلب افراد فراموش میکنند چیزی که از آنها خواسته میشود، در موعد مقرر ارسال کنند؛ به همین دلیل افرادی که فراموش نمیکنند، تأثیر فوقالعاده خوبی روی طرف مقابل خود خواهند گذاشت.
۹- مکالمه را بهموقع قطع کنید
هیچ شخصی دوست ندارد ساعتها پای صحبت شخصی که بهتازگی ملاقات کرده است بنشیند. هرقدر مکالمات کوتاهتر باشند کیفیت بالاتری خواهند داشت.
۱۰- احساسات خود را بیان کنید
بیان کردن احساسات یکی از اصلیترین مواردی است که کیفیت مکالمات را افزایش میدهد. به دیگران احترام بگذارید، آنها را تحسین کنید، جنبههای مثبت کارشان را پیدا کنید و از آنها تعریف کنید، آنها را ببخشید و قضاوتشان نکنید، سعی کنید احساسات واقعی خود را بروز دهید و تا جای ممکن به آنها کمک کنید.
احساسات و هیجانات بخش مهمی از زندگی و رفتارهای ما را تشکیل می دهند. احساس و هیجان رابطه تنگاتنگی باهم داشته و گاهی معادل همدیگر به کار می روند. به طور کلی ، با توجه به اهمیت و قدرت هیجانات و احساسات ، نحوه کنار آمدن با شیوه های کنترل و مدیریت احساسات و هیجانات از اهمیت خاصی برخوردار است . به طوری که امروزه اصطلاح هوش هیجانی در کنار استعداد تحصیلی و هوش مطرح می شود.
هوش هیجانی توانایی است که به ما کمک می کند تا بتوانیم انگیزه های خود را حفظ کرده و در مقابل ناملایمات پایداری کنیم و تکانش ها و حالات هیجانی شدید خود را کنترل و تنظیم کنیم و به موقعیت ها و ناملایمات پاسخ منطقی بدهیم. برای چنین کاری ابتدا باید احساسات خود را بخوبی شناخته ، به احساسات و حالات هیجانی خوب ، برچسب مناسب بزنیم. مثلا من در حال حاضر عصبانی هستم. در مرحله بعدی احساسات و هیجانات خود را تنظیم یا کنترل کنیم. یعنی سعی در حفظ آرامش خود کنیم.
-تفکر انتقادی
تفکر انتقادی یا نقادانه تفکری است که در جستجوی شواهد، دلایل و مدارک برای یک قضاوت و نتیجه گیری است. این نوع تفکر به ما کمک می کند مسائل را از زوایای مختلف دریابیم و راه حل های مختلف مساله و پیامدهای آن را ارزیابی کنیم و بلافاصله راه حل های تازه ای برای مشکلاتمان پیدا کنیم . با استفاده از این مهارت تصمیم گیری های ما مناسب تر و مسائل را به طور عملی تر حل می کنیم و معلمان برای پرورش خلاقت در کودکان باید به نحوه شکل گیری اندیشه خلاق در آنان توجه کنند.
-مهارت تصمیم گیری
این مهارت به ما کمک می کند به نحو موثرتری با مسائل زندگی برخورد کنیم. عوامل مختلفی در تصمیم گیری های موثر دخیل هستند. آگاهی از اطلاعات تصمیم، از عواملی است که باید در روند تصمیم گیری به آن توجه کنیم. اگرچه همه ما تصمیم می گیریم، ولی همیشه تصمیم های هوشمندانه نمی گیریم.
برخی از این تصمیم گیری های غلط به پیامدهای ناخوشایند منجر می شود. مهارت های تصمیم گیری به ما کمک می کنند به طور صحیح در مورد اعمالمان تصمیم بگیریم و جوانب مختلف انتخاب ها و پیامدهای مثبت و منفی هر یک از آنها را در نظر داشته باشیم. تصمیم گیری مناسب و واقع بینانه موجب بالا رفتن سطح سلامت روانی می شود.
-نتیجه گیری
همه ما در زندگی با موقعیت هایی روبه رو می شویم که اگر بدرستی عمل نکنیم ، سلامت روانی خودمان و دیگران به خطر می افتد. این موقعیت ها مختلفند. برای مثال ، چگونه با دوستان و اطرافیان خود ارتباط برقرار کنیم ؟ چگونه مسئولیت های جدید را بپذیریم ؟ چگونه تصمیم بگیریم ؟ چگونه مشکلاتمان را حل کنیم ؟ چگونه با ترس و اضطراب، ناکامی ، افسردگی و فشارهای روانی مقابله کنیم؟ و... رفتار کردن در این موقعیت ها نیاز به یادگیری دارد. یعنی باید چگونه عمل کردن را تمرین کرد، یاد گرفت و آن را در زندگی به کار برد.